کارتهای بانکی مامان گم شده بود

هی میگفتن آخه کجا گذاشتیمش

دایی از اصفهان اومده بودن خانه پدری

وقتی برگشتن به اصفهان بعد چند روز زنگ زدن

و به مادرجون گفتن

مامان کارت فلانتون دست منه

یهو که دایی داشتن میگفتن

با تعجب بیشتری توی صداشون گفتن وااااای ماماننننن

کارت فلان و بهمان و پشمدانتونم که دست منههههههههههه

بازم همگی فهمیدیگ کار کار خود خودشه

این دختر کوچولوی ما کارتای باباشو میزاره توی کیف بابا

این دفه کیف دایی شبیه کیف بابابوده

و کارتای مادرجون شبیه کارتای باباش

رفته و همشو گذاشته توی کیف دایی

حالا یه هزینه پستی هم انداخت روی دوش دایی مهربونش

آخه تو کی این کارارو میکردی که هیچ کسی نفهمید:)))))