امروز یه دوست کوچولوتوی کوچه واست پیدا شد

اسمش سوینا بود ولی بش میگفتن سوین

باهم خوب بازی میکردین اونم چون تو خیلی حرف گوش کنی

نمیدونم این همه حرف گوش کن بودنت برات بد نیست؟

توی این دنیایی که اینقدر انواع آدمهاهستن؟

یکم زرنگ بازیاش اذیتم میکرد

توهم کوچولوترازش بودی قبول میکردی

اونجا که صدات زدم ازجا بلند شدی قلبمو تیکه تیکه کرد

یهو به خودم گفتم اولویت بچه خودته

نه یکی که اصلا نمیشناسیش

اون ماشینی که سوارش میشه بازی میکنه مال دختر خودته نه اون

چرا باید جوری رفتار کنی که دخترت معذب شه مجبورشه

کاری رو کنه که دوست نداره

اراده ی خودشو رو میکشی خوبه؟

وقتی از کوچه اومدیم نمیدونی چیکاراااا کردی

چقدر بداخلاقی و .... داشتی

با خودم گفتم همیشه وقتی برمیگشتیم باارامش میومد توخونه

یا یکم بهانه ولی این کارا رو نمیکرد...

شاید دلش ازتو نارحت شده ازمامانش

ولی نمیدونسته

شایدم خیلی گرسنه بودی مث مامان

چون وقتی غذاتو خوردی آرومتر شدی

نمیدونم برای مادر خوب بودن چیکار کنم؟

نکنه نی نی مون تو رو اذیت کنه یا بلعکس

خدایا منکه تربیت بلد نیستم

اما همینکه دختر خوبی دارم که همه دوسش دارنو اخلاقش عالیه خوشحالم خاص بودنشون همینو میرسونه که خودت تربیتش کردی

خودت تربیتشون کن

خودت و خودت